گاه? با?د نبخش?د کس? را ،
که بارها او را بخش?د? و نفهمــــــــــ?د ،
تا ا?ن بار در آرزو? بخشش تو باشد !
گاه? نبا?د صبـــر کرد ...
با?د رها کرد و رفت تا بدانند ،
که اگر ماند? ، رفتن را بلــــــد بوده ا? !
گاه? بر سرکارها?? که ،
برا? د?گــــــــــران انجام م?ده? ،
با?د منــــت گذاشت ...
تا آن را کم اهم?ت نداننــــد !
گاه? با?د بد بود برا? کس? ،
که فرق خوب بودنت را نم? داند !
و گاه? ...
با?د به آدمها از دست دادن را متذکر شد !
آدمها هم?شه نم? مانند ...
?کجا در را باز م? کنند ...
و برا? هم?شه م? رونـــد
براي هميـــشه
آپــــــم