سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ عاشقانه ها|دوست دارم

زندگی مسابقه نیست /زندگی یک سفر است /و تو آن مسافری باش /که در هر گامش /ترنم خوش لحظه ها جاریست دعایت می کنم، عاشق شوی روزی /بفهمی زندگی بی عشق نازیباست

سکوت

موسیقی درونت را چه کسی می نوازد که

 


صدای سکوتش

 


تمام هستی ام را فرا گرفته است؟؟!!!



+ نوشته شده در پنج شنبه 92/3/16 ساعت 9:1 عصر توسط سحر | نظر

عید مبعث مبارک

 


+ نوشته شده در پنج شنبه 92/3/16 ساعت 8:32 عصر توسط سحر

از صدایم اشک می بارد

از صدایم اشک می بارد
آه من تنهاترین، تنهای این دنیام
هیچ یاری، مهربانی، هیچ همدردی
نیست حتی سایه ای اینجا
قلب من عمریست بغضش را فروخورده
اشک های تلخ من هم سخت، تکراریست
هستم اما از تهی هم نیست تر، گویا
بودنم همرنگ مرگی ممتد و جاریست



+ نوشته شده در پنج شنبه 92/3/16 ساعت 8:14 عصر توسط سحر | نظر

دوست دارم

گاهی که رنگ چشمان تو را گم می کنم
پاییز می شوم
و باد لهجه ای زرد
کشان کشان
هلم می دهم تا سنگسار علاقه
همین کافی نیست که پلک نزنی ، گلم ؟
حالا شب به نیمه های عقربه می رسد
و من فکر می کنم دیروز سر انگشت پنجره
روی کدام سطر کوچه بود
که پاورچین و ساده
به آغوش تو ریختم
راستی ، کجای شب بودی که خواب زمستان سفید شد ؟
پنجره پیش بینی کرده بود
مرا که ببوسی برف می گیرد
حالا در عمق زمستان
کبوتری با آوازی از جنس سیب
روی لب هایم آشیانه کرده
کبوتری سبز که در ایینه پرواز می کند
چشم به راه کدام واژه از دهان دریایی ؟
باور کن
هیچ ستاره ای قبل از آسمان متولد نشده
نخ بادبادک نگاهت را پایین بیاور
به من نگاه کن
تمروز پنجم پنجره است
و من اندازه ی همین آسمان برهنه
دوستت دارم



+ نوشته شده در پنج شنبه 92/3/16 ساعت 8:13 عصر توسط سحر | نظر

تو

تو دنیا یکی هست که دنیایش تویی / روز و شب در فکر توست ، رویایش تویی /

گلی خوشبوست که عطر و بویش تویی / ماهی کوچکی است که دریایش تویی /

شمعی روشنی هست که نورش تویی / نا امیدی است که امید فردایش تویی /

دلی با یک آرزوی بزرگ که آرزویش تویی / خیالی خسته که آرامش شبهایش تویی /

چشمانی خیره به سویی که سویش تویی / یک دل زخمی که مرهم زخم هایش تویی .



+ نوشته شده در پنج شنبه 92/3/16 ساعت 8:11 عصر توسط سحر | نظر

باز هم تو..........

حرف تو که میشود

من

چقدرناشیانه

ادعای بی تفاوتی

میکنم...



+ نوشته شده در پنج شنبه 92/3/16 ساعت 8:11 عصر توسط سحر | نظر

تو بگو.......

بگو

 

 

 

چه مخدری بود

 

 

 

در بــــــــــــــودنت

 

 

 

که این همــــه

 

 

 

نبودنت را درد میکشم...



+ نوشته شده در پنج شنبه 92/3/16 ساعت 8:9 عصر توسط سحر | نظر

<      1   2   3   4